آلبوم عکس شهید

























راه شهیدان ادامه دارد ...

























راه شهیدان ادامه دارد ...
سلام ای شهید
از بلندای اسمان پر ستاره شهادت در این روزگار تار وتاریک دعایمان کن
وبرایمان ارزوی شهادت کن
تلخ است از شهدا گفتن و با شهدا نبودن
پیداست که از ان بالا هم
هوایمان را دارید
ای شهدا دلمان تنگ است
آسمانی شدن نه بال میخواهد ونه پرواز
دلی میخواهد به وسعت خود آسمان
مردان آسمانی بال پرواز نداشتند
تنها به ندای دلشان لبیک گفتند و پریدند...
وقتی نگاه تو به من دوخته شده
نباید دست از پا خطا کنم
تو
هم شهیدی
هم شاهد
وهم سنگ سنبور بی قراری های من...

کمی بخند بگذار همه بفهمند
خورشید فقط جسم کوچکیست
که در مقابل تو دارد درس پس میدهد
بخند که لبخند تو گرمترین حس دنیاست ..
تو خندیدیدی و چشمانت
زیادم برد رفتن را
من از لبخندت آموختم زاین دنیا گذشتن را ...
ولادت : 1363
شهادت : 1393
هر انسانی عطر خاصی دارد
گاهی برخی عجیب بوی خدا میدهند همانند ...
شهید
شهید
شهید
شهید جواد زند
تا همیشه در قلب ها خواهند درخشید ...
نامهای بی زوالی که ماندنشان نهایت دلگرمی ست...
و رفتنشان کمر شکن ...
وقتی از ماموریت امدند تربت پاکشان تسکین درد ها شد ...
ای شهید
ای روشنای خانه امید، ای شهید
ای معنی حماسه جاوید، ای شهید
چشم ستارگان فلک از تو روشن است
ای برتر از سراچه خورشید ای شهید
« زهره » به نام توست غزلخوان آسمان
با یاد توست مشعل « ناهید » ای شهید
« قد قامت الصلاه » به خون تو سکه زد
در گسترای ساحت تحمید ای شهید
تیغ سحر زجوهره خونت آبدار
گشت و شکست لشکر تردید، ای شهید
آئینهدار خون تو اند آسمانیان
رنگینکمان به شوق تو خندید ای شهید
ایمن شدند دین و وطن تا به رستخیز
فارغ شدند زآفت تهدید، ای شهید
در فتنهخیز حادثهها جان پناه ماست
بانگی که در گلوی تو پیچید، ای شهید
صرافی جهان زتو گر نقد جان گرفت
جام شهادتش به تو بخشید، ای شهید
نام تو گشت جوهر گفتار عارفان
« عارف » زبان گشوده به تأکید، ای شهید

با خنده ای که عکس تو در بر گرفته است
دیوار خانه چهره ی دیگر گرفته است
بعد از تو برق شور و شعف را هجوم اشک
از چشم های خسته ی مادر گرفته است
بی شک شبیه کوچه ی ما، کوچه های عرش
از نام پر شکوه تو زیور گرفته است
حالا منم، کنار تو، اینجا که پر زدی
اینجا که خاک، بوی کبوتر گرفته است
ای انعکاس دست علی! برق ذوالفقار!
افلاک، پشت نام تو سنگر گرفته است
اینجا، نماز چلچله ها رو به دست توست
دستی که رنگ غیرت حیدر گرفته است
چشمان من همیشه همین جا کنار توست
اینجا که خاک، بوی کبوتر گرفته است

گفتم کلید قفل شهادت شکسته است!
یا اندر این زمانه ، در باغ بسته است؟
خندید و گفت: ساده نباش ای قفس پرست!
در بسته نیست بال و پر ما شکسته است!